فانوس ادب
وبلاگ ادبي سینا صارمی
شهید عشق آنـان که شـراب عشـق را نوشیدند بر ظلمتِ شب، ستـاره ها بخشیدند در راه وطـن، شهیـد و جانباز شدند مهتاب که نه؟ بلکه خودِ خورشیدند قانون عشق رفتند و بسـاطِ عشـق برپـا کردند سـربـرگِ شهـادتین، امضـا کردند در خطِّ مقـــــدّم و درون سنگــــر قـانـون بلنـد عشــق، معنـا کردند حدیث باده رفتنــد و حـدیث بــاده از بَر کردند خونِ رگ خود،هدیه به رهبر کردند آنـان که ثواب اخـروی می خواستند رفتند و لب از شهـادتین، تَر کردند وقتـی کـه چفیـه را بـه گـردن مـی بست صــــد راهِ نفــــوذِ لــذّت تــن مـی بست از حُـرمت ایــن چفیــه هــا بـــود کــه او در جبهه ی جنگ، دست دشمن می بست
نظرات شما عزیزان:
سلام عشق منی جیگر.بسیارجالب بودزنده باشی
پاسخ: درود عزیز دل/ ممنونم مهربون برادر/ مشتاق دیدار دو شنبه 10 فروردين 1394برچسب:شهید عشق, قانون عشق و چند رباعی دیگر, فانوس ادب, سینا صارمی, :: 7:37 بعد از ظهر :: نويسنده : سینا صارمی
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پیوندهای روزانه پيوندها نويسندگان |
|
![]() |